و چشمانت رازِ آتش است.
و عشقت پیروزیِ آدمیست هنگامی که به جنگِ تقدیر میشتابد.
و آغوشت اندک جایی برای زیست ناندک جایی برای مردن و گریزِ از شهر
و عشقت پیروزیِ آدمیست هنگامی که به جنگِ تقدیر میشتابد.
و آغوشت اندک جایی برای زیست ناندک جایی برای مردن و گریزِ از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکیِ آسمان را متهم میکند.
کوه با نخستین سنگها آغاز میشودو انسان با نخستین درد.
در من زندانیِ ستمگری بودکه به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد ــ
کوه با نخستین سنگها آغاز میشودو انسان با نخستین درد.
در من زندانیِ ستمگری بودکه به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد ــ
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم.
زنده یاد احمد شاملو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر